نامه سرگشاده به رهبری ح ک ک
عبور از منصور حکمت تا کجا؟
انتصاب جعلیات ارتجاعی به منصور حکمت را متوقف کنید!
آذر ماجدی
سایت روزنه، سایت حزب کمونیست کارگری، مطلبی منتشر کرده که حاوی انتصاب یکی از "کلمات قصار" بنی صدر به منصور حکمت است. این مطلب نوشته یکی از کادرهای این حزب باسم مهران محبوبی است. بلافاصله پس از درج این مطلب، علی جوادی طی اطلاعیه ای خواهان پس گرفتن این جعل و اتهام و عذرخواهی از درج این مطلب شد. این اطلاعیه با بی اعتنایی رهبری ح ک ک و پاسخی زشت از نویسنده مطلب مواجه شد.
چه منافعی این حرکت زشت و این دروغ بزرگ را توجیه میکند؟ چه منافعی موجب میشود که رهبری ح ک ک در قبال تشبیه منصور حکمت به بنی صدر بی خیال باشد؟ سکتاریسم؟ سرخ نگه داشتن صورت به هر قیمت؟ یا تائید این جعل؟ روشن است که سکوت رهبری ح ک ک به معنای تائید برداشت میشود. در این صورت چه شرایطی رهبری و کادرهای این حزب را به استفاده از صفات و تشبیهات دیسیپلین پادگانی سوق داده است؟ ارائه تصویر "حزب آهنین" قرار است چه مشکلی را حل کند؟ این سوالات خواهی نخواهی به ذهن متبادر میشود. پاسخ به این سوالات هر چه باشد، ذره ای در این واقعیت تغییر نمیدهد که رهبری ح ک ک موظف است در پیشگاه جنبش کمونیسم کارگری و دوستداران منصور حکمت بابت این جعل عذر خواهی کند.
مطلب مزبور چنین میگوید:
"من می خواهم جمله منصور حکمت را بیاد بیاورم که در جایی شنیدم که به دیگران رو کرد و گفت چکمه ها را از پایتان در نیاورید! صد البته که حزب کمونیست کارگری چنین است و در چنین راهی قدم بر می دارد... ."
جای تاسف است که رهبری ح ک ک با سکوت خود بر دعوت به ساختن حزبی با اسلوب بنی صدر، دیکتاتور مضحک تاریخ ایران، بر این روش تائید میگذارد. این به خودشان مربوط است. حزبشان را بر اسلوب هر "قهرمان" و دن کیشوت تاریخی که میخواهند بسازند ولی حق ندارند در این راه به منصور حکمت متوسل شوند. حق ندارند منصور حکمت را هم طراز هیچ شخصیت ارتجاع قرار دهند. حق ندارند در روز روشن جعلیات و دروغ به منصور حکمت نسبت دهند. ما نخواهیم گذاشت. افشایشان میکنیم.
نویسنده این جعلیات در پاسخ به اطلاعیه علی جوادی با حق بجانبی موهنی ما را به کنفرانس سلبی – اثباتی در حاشیه کنگره سوم حزب کمونیست کارگری در اکتبر 2000 ارجاع داده است. جای تاسف است که بخاطر اثبات این جعل باید خوانندگان را به این کنفرانس ببریم. امید میرفت که سریعا با انتشار یک اطلاعیه، بخود آیند و مطلب را پس بگیرند. اما "هر دم از این باغ بری میرسد، تازه تر از تازه تری میرسد!"
منصور حکمت در این کنفرانس در نقد روش چپ سنتی، و بویژه حمید تقوایی، روشی نوین در برخورد به مقوله رهبری سیاسی در دوره های انقلابی در جامعه طرح میکند. موضوع این بحث روش کسب رهبری سیاسی جنبش سرنگونی مردم است. این بحث توسط منصور حکمت ارائه میشود، حمید تقوایی پاسخ میدهد و سپس منصور حکمت در برخورد به پاسخ حمید تقوایی صحبت اش را طنز گونه، با یک شوخی خطاب به حمید تقوایی، این چنین آغاز میکند:
او با خنده میگوید: "من در پاسخ به استدلال های حمید فقط یک جمله میگویم، من پوتین هایم را از پا در نمیاورم، رئیس!" ( خنده شدید حضار) { در حزب حمید تقوایی خودمانى رئیس نامیده میشد} "بنی صدر، یادتان هست در حمله به کردستان گفت من پوتین هایم را از پا درنمیاورم؟ {باید به او گفت} تو اول باید یک پوتین بخری، بپوشی بعد اگر خواستی در نیار!" (خنده شدید حضار) پس از این شوخی و مزاح منصور حکمت وارد دنباله بحث میشود.
(نوار این بخش از سمینار در سایت برای یک دنیای بهترموجوداست. http://wupiran.com/Soty_tasviri_HTML/3520_4.rm )
آنچنان این صحبت روشن گفته شده، آن چنان فضا پر از خنده است که حتی نمیتوان برای یک لحظه شک کرد که نویسنده ح ک ک این بحث را سوء تعبیر کرده یا اشتباها خارج از متن نقل کرده است. با تمام حسن نظری که مایلم در این مورد نشان دهم، فضا آن چنان گویا است و گوینده خود نیت اش را آنچنان روشن بیان میکند که نمیتوان حتی برای یک لحظه امکان بدفهمی را جایز دانست. منصور حکمت دارد به مزاح صحبت این دیکتاتور مضحک، پا در هوا را خطاب به صحبت های حمید تقوایی در مورد انقلاب سوسیالیستی و در نقد وی بیان میکند.
واقعا جای تاسف است که رهبری ح ک ک پای در یک مسیر سراشیب عبور از منصور حکمت و کمونیسم کارگری گذاشته است. رهبری ح ک ک با پرتاب انواع و اقسام اتهامات زشت و موهن و بعضا ارتجاعی منقدینش را مورد لطف قرار داده است. در سیاست، علیرغم ظاهر رادیکال فریاد های انقلاب و سوسیالیسم، بعضا کنار راست ترین نیروها قرار گرفته است. بارها منصور حکمت را تحریف کرده است، اما انتظار نمیرفت که این مسیر سراشیب این چنین سریع طی شود و به گودال چهره سازی ارتجاعی از منصور حکمت منتهی شود! خوشبختانه جنبش کمونیسم کارگری زنده و بالنده و دارای کادرهای هوشیاری است که هر گونه تمهیدات این چنینی را افشاء خواهند کرد. اکنون دیگر فقط باید امید داشت کسی در این حزب سوت خطر را بکشد. کسی بیدار شود، کسی بخود آید و تا خیلی دیر نشده ترمز را بکشد.
8 ژانویه 2008
دیگر مقالات از آذر ماجدی